یک
هواپیما داشته از تبریز میرفته پاریس، وسطای راه یهو صدای خلبان از
بلندگوها میاد: اَتِنْشِن پلیز! ایلده خلبان اسپیکینگ..مسافران لیسنینگ!
موتور چپ هواپیما از کار افتاده، ولی شما هیچ نترسید! من خودم واردم،
هواپیما رو سالم میشونم. یک مدت میگذره، دوباره صدای خلبان از بلندگوها
میاد که: اَتِنْشِن پلیز! ایلده خلبان اسپیکینگ..مسافران لیسنینگ! موتور
راست هواپیما هم از کار افتاده، ولی شما هیچ نترسید! من خودم کلی تجربه
دارم، تا فرودگاه بعدی هم راهی نیست، هواپیما رو سالم میشونم. باز یک مدت
هواپیما دور خودش میچرخه، دوباره صدای خلبان از بلندگوها میاد که:
اَتِنْشِن پلیز! ایلده خلبان اسپیکینگ..مسافران لیسنینگ! همین الان دم
هواپیما کنده شد، ولی شما هیچ نترسید! من خودم هواپیما رو میشونم. یک ده
دقیقه میگذره، دوباره صدای خلبان از بلندگوها میاد که: اَتِنْشِن پلیز!
ایلده خلبان اسپیکینگ... مسافران ریپید افتر می! اَشهداَنلاالها... !...
روزی
مردی روستایی الاغش را به بازار فروش حیوانات برد. مشتری های الاغ اگر از
جلو می آمدند ، الاغ دهانش را برای گاز گرفتن آنها باز می کرد و اگر از
عقب می آمدند به آنها لگد می زد. شخصی به مرد گفت : با این وضع کسی الاغت
را نخواهد خرید. مرد گفت : قصد من هم فروش آن نیست فقط می خواهم مردم
بدانند که من از دست این حیوان چه می کشم.
دو
تا بلوچه میرن تهران یک فولکس قورباغه ای میخرن، برمیگردن طرف بلوچستان.
نزدیکای زاهدان یهو فولکسه خاموش میشه، هرکار میکنن دیگه روشن نمیشه.
یکیشون برمیگرده به اون یکی میگه: اوره یاسروک، برو نگاه کن ببین ماشین چه
مرگش زده. یاسروک میره درِ کاپوتو باز میکنه، یک نگاه میکنه با تعجب میگه:
اوره کَریموک! بیا که ماشین موتور انداخته! خلاصه اولی پیاده میشه میاد یک
نگاه میندازه، میگه: برو از صندوق عقب ابزار بیار، خودم درستش میکنم!
خلاصه یاسروک میره درِ صندوق عقب رو وا میکنه، یهو داد میزنه: اوره
کریموک! بیا که از تهران تا اینجا دنده عقب اومدیم!
منبع:جک 20